در باره تو عشقم
سلام عزيز ترينم
ببخش که دير به دير ميام.واست حرف بزنم.اخه خيلي درگير کار بودم .دنبال خونه ميگرديم واسه اجاره
.از اونطرف داداش و ميفرستم مهد.از تنبلي در اومدم شيريني واستون ميپزم..
وقت نميکنم به دوستامون سر بزنم.البته بيشتر به خاطر اين اينترنت پر سرعته.
چون با اين معموليا نميشه کاري انجام داد.وب تا بخواد باز بشه ۱ دو ساعت طول ميکشه.
حالا ۵۱۲ رو شارز کنم.خوب باشه.
.وقتي داداشو ميذاريم مهد تو هم دوست داري اونجا بموني و با بچه ها بازي کني
اما خوب سن تو رو قبول نميکنه دوم اينکه هنوز کوچولويي.
راه به راه ميگي دادا.جديدا ميخواي صدا کني ميگي مامان بعد به من ميزني تا من جوابت و بدم.دادا همينطور.
.امروز حال مامان و داداش گرفته بود . کسل بوديم. .داداش که فکر کنم مريض شده
.منم که معده ام ريخت بهم.ديروز رفتم دندانپزشکي.نميدونم اثر داروي بيحسي بود يا يه ذره از اون مواد رفت تو گلوم که اصلا خوب نبودم.
واس من و داداش و تو تخم مرغ شکونده اينگار اب ريختن روي اتيش از اين رو به اون رو شدم.چشم و نظر بوده
.انشالله همه در پناه خداوند کريم سالم و سلامت باشند شما گلاي عزيزمم باشيد
.شيطونيات گل کرده.و تا داداش مداد و دفتر دستش ميگيره تو هم ميخواي
.کلا هر چي که تو دستش باشه شما هم با جيغ کسيدن اون اسباب بازي رو ميخواي.
غذا هم که ميگي فقط خودت بخوري کسي بهت نده.
ديشب که داشتم عرق نعنا ميخوردم تو هم ميخواستي و خوشت اومده بود.
مامان نميتونم به کارام برسن اخه هي صدام ميکني.چون صبا داداش مهده حوصله ات سر
ميره.لج کردنم ياد گرفتي سريع لج ميکني و گريه. تازه عاشق کامپیوتر شدی تا من میام پای کامپیوتر تو بدو بدو جلوتر نشستی فدات بشم.قربونت.عصيصمييييييييييي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی