هستی من امیر حسین

واکسن یک سالگیت

1389/11/2 12:57
نویسنده : مامان مریم
591 بازدید
اشتراک گذاری


سلام  امیر حسینم.عزیز مامان  اول دیماه واکسن یک سالگیتو زدی.big-animated Smiley.قبل از اینکه بریم واکسنت و بزنیم تو خونه بازیگوشی میکردی ...میخندیدی و مامانم دلش  واست میسوخت.میگفتم الهی فدات بشم که الان باید بوو بشی خودت خبر نداری .خلاصه کلی قربون صدقه ات میرفتم.    بابایی نبود کاری داشت نمیتونست با هامون بیاد..تازه یک هفته هم گذشته بود اخه سر ما  خیلی بدی  خورده بودی  مامان هم دلش نیومد. اونروز من و داداش جونت  تو رو بردیم بیمارستان تا واکسنت و بزنیم.وقتی داشتند واکسنت و میزدن .با اون اشکای زیبات و نگاه دلربات نمیدونی چه جوری من و نگاه میکردی .منی که اصلا طاقت ندارم و اینجور موقع ها بابایی   پیشته اونروز داشتم دیوونه میشدم داداشی هم میگفت امیر حسین جون گریه نکن الان میرم اقا دکتر و اکشم.شکلک های شباهنگ اینم از واکسن زدنت.بوس بوس
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)