شعر لی لی حوضک
پسر خوشگلم وقتی کوچولو تر بود واسه اش شعر میخوندم و جالب اینجا بود که وقتی دو سه بار تکرار میکردم بار اخر خودش دستم و باز میکرد یعنی اینکه مامان بخون برام و وقتی ام میخوندم و میخواستم رو دستش امتحان کنم به انگشت اولی نرسیده دستش و میبست.داداششم خیلی این شعر رو دوست داشت تا میخوندم می دویید می اومد تا با هم بخونیم الان که امیر حسین جان تا شعر و میخونم میاد و دستش و باز میذاره و منم میخونم تازه جالب اینجاست با اون انگشت کوچولوش با من همکاری میکنه.
شعر لي لي حوضك :
* لي لي حوضك / ني ني اومد آب بخوره افتاد تو حوضك / اين ميگه واي و واي و واي كجايي دختر / پسر ؟ (انگشت كوچك ) / اون ميگه مريض نشي ؟ بيا بيرون زودتر (انگشت حلقه ) / اين ميگه خدا رو شكر , مادرش اومد (سبابه ) / من ميگم دوستت دارم عزيز مادر ( شصت ) /
لی لی حوضک جوجو اومد اب بخوره افتاد تو حوضک...این درش اورد(انگشت شصت)/ این خشکش کرد(انگشت حلقه)/ این غذاش داد /این ابش داد / این پرش داد./ دست
* لي لي حوضك / يكي گفت بايد درش بياريم / دومي گفت چه جوري درش بياريم ؟ / سومي گفت بايد طناب بياريم / چهارمي گفت پس بريم طناب بياريم / پنجمي گفت با هم درش مياريم !