هستی من امیر حسین

شعر لی لی حوضک

1389/12/22 18:26
نویسنده : مامان مریم
10,792 بازدید
اشتراک گذاری


پسر خوشگلم وقتی کوچولو تر بود واسه اش شعر میخوندم و جالب اینجا بود که وقتی دو سه بار تکرار میکردم بار اخر خودش دستم و باز میکرد  یعنی اینکه مامان بخون برام و وقتی ام میخوندم و میخواستم رو دستش امتحان کنم به انگشت اولی نرسیده دستش و میبست.داداششم خیلی این شعر رو دوست داشت  تا  میخوندم می دویید می اومد تا با هم بخونیم الان که امیر حسین جان  تا شعر و میخونم میاد و دستش و باز میذاره و منم میخونم تازه جالب اینجاست با اون انگشت کوچولوش با من همکاری میکنه.

شعر لي لي حوضك :

* لي لي حوضك / ني ني اومد آب بخوره افتاد تو حوضك / اين ميگه واي و واي و واي كجايي دختر / پسر ؟ (انگشت كوچك ) / اون ميگه مريض نشي ؟ بيا بيرون زودتر (انگشت حلقه ) / اين ميگه خدا رو شكر , مادرش اومد (سبابه ) / من ميگم دوستت دارم عزيز مادر ( شصت ) /

                                 

لی لی حوضک جوجو اومد اب بخوره افتاد تو حوضک...این درش اورد(انگشت شصت)/  این خشکش کرد(انگشت حلقه)/  این غذاش داد  /این ابش داد / این پرش داد./  دست


                 
* لي لي حوضك / يكي گفت بايد درش بياريم / دومي گفت چه جوري درش بياريم ؟ / سومي گفت بايد طناب بياريم / چهارمي گفت پس بريم طناب بياريم / پنجمي گفت با هم درش مياريم !

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

یگانه
22 اسفند 89 19:18
چه مطالب خوب و متنوعی دارین خوشحال میشمبیشتر باهاتون اشنا شم خدا امیر حسینو براتون ببخشه


ممنون از حظورت
معصومه مامان سهند
9 آبان 90 18:46
عزیزم وب لالایی های کودکانه تون باز نشد سهند خیلی علاقه داره که براش شعر بخونم ولی من زیاد بلد نیستم امیدوارم کمکم کنید راستی من با تربیتی آموشی سرگرمی لینکتون کردم خوشحال میشم شما هم من رو لینک کنید