امیر حسین جونم
سلام امير حسين جان سلام عزيز دل مامان.نميدوني چقدر دوستت دارم و چقد دلم ميخواد به بهترين وجه ممکن بزرگت کنم.دوست دارم بهترين امکانات و براي تو و داداش مهربونت فراهم کنم.درسته تموم مامانا و بابا ها همين ارزو رو دارند و فقط من نيستم.خيلي ناناز و ملوسي.يادمه اونموقع که مامان کوچيک بود کارتوني ميداد که دو تا عزوسک بودن که دو تا دندون خشگل جلوي دهنشون داشتن اونموقع ها من اون عروسکا رو دوست داشتم و حالا تو شبيه اونايي البته يه جورايي.تو از لحاظ ظاهري به من و. بابا جون رفتي بر عکس داداش که شبيه بابا اميره.شنبه خاله مهديس و جواد جون اومدن پيشمون.تو هم با ديدن يکي مثل خودت اخه همسن و سالته ..خيلي خوشحال شدي.امروز رفتيم بيرون تو تا ميبيني مامان لباس ميپوشم سريع ميدويي و شال مامان و مياري.تو خيابونم اصلا دوست نداري دستم و بگيري و شيطونيت گل کرده .زيز ماشين ها رو نگاه ميکني و دنبال ميو يا همون گربه هستي و مامان بايد به زور تو رو بلند کنم.و يا اينکه بگم داداش رفت تابدويي دنبال داداش.با اقا جواد سر اسباب بازي دعوا ميگيريد و داداشتم مياد به هواخواهيت.نه اينکه شما دو تا دعواتون نميشه نه شما هم سر همه چيز بحثتون ميشه و مامالنم همش در حال جدا کردن و مواظب بودن شماست.هر کاري داداش ميکنه شما هم انجام ميدين.تا مامان بخوام کتاب بخونم شما هم دنبال دفتر و مداديد.من علاقه خاصي به ۱کتاب کتاب دارم . و به همين جهت شما هم علاقه منديد.جايي ميخوندم که اگه مادر در زمان بارداري هر کاري انجام بده بچه هم در زمان بعد از بدنيا اومدنش علاقه مند ميشه و اين هم در مورد شما و هم در مورد داداشت صدق ميکنه.الان يواش يواش موهات داره بلند ميشه اخه تا چند ماهه پيش مو نداشني و همه بهت ميگفتن کچلو خوشگله.الان اما مو داري اما نه پر پشت.شايد برات از ته بزنم.صندلي ميذاري جلوي ظرف شويي و اگه اب و باز کنم ميخواي وايسي و بازي کني اخه منو صدا ميکني تا بيام برات اب و باز کنم.راستي الان رفتي روي صندلي نشستي تا جواد جون مياد سراغت سريع داداش و صدا ميکني تا بياد اقا جواد و بگيره .اي ناناز ملوس که ميدوني کي رو صدا کني .الان بايد برم سفره بندازم.قربونت.